تمثیل در لغت به معنای مثل آوردن، تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر، نگاشتن پیکر و نمودن صورت چیزی، عقوبت و عبرت دیگران گردانیدن آمده است.
وقتی گویندهای برای بیان مقصود خود، مطلبی حکیمانه به کار برد که ادعای او را اثبات کند، او از تمثیل بهره جسته است؛ مثلاً: «عالم بیعمل به زنبور بیعسل ماند»؛ (گلستان سعدی)
و یا: «شیخ گفت: مثل ادب کردن احمق را، چون آب است در زیر حنظل، هر چند بیشتر خورد تلختر گردد.» (اسرار التوحید)
در این جملات گوینده خواسته است با بهرهگیری از یک عبارت مورد قبول عامه، تأثیر سخنش را دو چندان کند.
واقعیت این است که تمثیل شاخهای از تشبیه است و از همین رهگذر عنوان تشبیه تمثیلی هم در کتابهای بلاغت فراوان دیده میشود.
وجه شباهت تمثیل و تشبیه در آن است که در هر دو، بین دو چیز مقایسه و شباهتی صورت میگیرد. در تشبیه این شباهت تخیلی است؛ مثل شبیه کردن سخنان شیرین به قند؛ مانند: بگشای لب که قند فراوانم آرزوست؛ (مولوی) اما، در تمثیل این مقایسه براساس استدلالی خیالی از جانب گوینده صورت میگیرد؛ مثل:
سبک مغزی کز اسباب جهان بر خویش میبالد
چو حمالی است کز بار گران بر خویش میبالد